بسمه تعالی
دیدن روی تو و دادن جان مطلب ما ست پرده بردار زرخساره که جا ن بر لب ماست
بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم بت پرستی اگراین است که این مذهب ماست
گر چه در مکتب عشقیم همه ابجد خوان شیخ را پیـر خـرد طـفل ره مکتب ما ست
شرب می با لب شیرین توما راست حلال بی خبر زاهد ازاین ذوق که درمشرب ماست
نیست جزوصف رخ و زلف توما را سخنی در همه سال و مه این قصۀ روز و شب ماست
چرخ عشقیم و تو ما را چو مهی زیب کنار خون دل چون شفق واشک روان کوکب ماست
اینکه نامش به فلک مهر جهان افروزاست روشن است اینکه یکی ذرّه زتا ب وتب ماست
خواستم تا که شوم بستۀ فتراکش گفت فرصت این بسکه سرت خاک سُِِم مرکب ماست
نظرات شما عزیزان:
كولي 
ساعت9:54---27 بهمن 1389
سلام
خوبي؟
آپت زيبا بود
خوشحال ميشم تبادل لينك داشته باشيم
من لينكت كردم
|